کوچک
 
ziba

به نام خالق زیباییها

 
 

کوچک
ارسال شده در شنبه 2 دی 1391برچسب:, - 6:34

کوچک که بودم،
کشتي هايم که غرق مي شد،
سريع برگي از دفتر مشقم مي کندم و دوباره يکي عين آن را مي ساختم.
حالا ولي،
روزهاست که کشتي هايم غرق شده و تنها،
در حسرت آنم،
که چرا ديگر دفتر مشقي ندارم؟



نظرات شما عزیزان:

میسا
ساعت13:09---2 دی 1391
سلام
گلم یه دفتر مشق برات بخرم


میسا
ساعت13:08---2 دی 1391
سلام
گلم یه دفتر مشق برات بخرم


m.akbarizadeh.k
ساعت7:30---2 دی 1391
قشنگ بود
ممنون
خوشحالم که صبحم رو با یه جمله ی ناب شروع کردم



دستهایم را توی ایستگاه قطار جا گذاشتم و آمدم
گفتم اگر آمدی کسی باشد که برایت دستمال ابریشمی با گلهای سرخ تکان بدهد.
این جاده ها و خیابان ها هم که تمام نمی شوند.هر چه بیشتر می روی کمتر می رسی
انگار این جاده ها از دل زمین می جوشند و می آیند بیرون......
و چه عادت بدی است نرسیدن......


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


نويسنده nasim